... مهرسا تعبیر یک خواب

دو کلوم از مادر شوور

1392/10/4 1:24
نویسنده : شیدا و مرتضی
318 بازدید
اشتراک گذاری

"به نام خالق زیبایها"

 

سلام شیدا جان.بای بای

نمی دونم وقتی این پست و ببینی خوشحال می شی یا ناراحت.تعجبدوست داشتم این لحظه های ناب، برای مهرسا جان چند جمله یادگاری بنویسماز خود راضی

امیدوارم ازاین که به مدیریت وبلاگت دست درازی کردم ناراحت نشی....نیشخند

خوب عزیزم مقصر خودتی،می خواستی رمز وبلاگتو عوض کنی...عینک

خوب حالا هم بعد از خوندن،میتونی پاکش کنی یا اگه دوست داشتی بزار بمونه برای یادگاری...متفکر

مهرسا جان آخرین لحظه های که تو دل مامانی،میدونم برای به دنیا اومدن خیلی داری تلاش می کنی...گریه

مامان درد امانش  رابریده،من می دونم چه حالی داره،بیا باهم دعا کنیم هر چی زودتر این تلخی درد،با شیرینی به دنیا اومدنت عوض بشه ومامان شیدا راحت بشه.اوه

خودم اینجام ولی باور کن روحم توی بیمارستان پیش مامانه.تماس گرفتم تا بتونم باهاش صحبت کنم.اما نشد متأسفانه.انتظار بیجایی بود.خیال باطل

فکر کنم تا 1 الی 2 ساعت دیگه زمینی بشی،قشنگ خاله.دلم برای دیدن اون چهره پاک ومعصومت پر میزنه.به نظر من تو یه دختر ظریف مو مشکی چشم درشتی.کوچولوی خاله قول بده دختر خوب وآرومی باشی و مامانو زیاد اذیت نکنی.مشغول تلفن

شبها به موقع بخوابی وخوب شیر بخوری واصلأ مریض نشی.فرشته

آخه می دونم مامان شیدا هم مثل من طاقت دیدن مریضی وبی حالی دختر گلشو نداره.ناراحت

ساعت 11 بابا مرتضی با گوشی عمو علی تماس گرفت.خوشحال شدم،فکر کردم می خواد خبر زمینی شدن شما فرشته کوچولو رو بده!خنده

گفتم خدا رو شکر تموم شد...

اما نه اشتباه فکر کردم.می خواست بگه گوشی دسته مامان شیداست و می تونیم باهاش تماس بگیریم.چشم

خوب گلم برم برای سلامتی شما ومامانی وزودتر راحت شدن مامان از این درد جان فرسا نماز شب بخونم.آخه مامان شیدا این نمازو یادم داده ومن تا آخر عمرم ازش ممنونم.به خودم قول داده بودم حتمأ تو همچین شبی این نمازو برای جفتتون بخونم.امیدوارم که مورد قبول درگاه حق قرار بگیره.چشمک

خاله جان خیلی خوشحالم که داری به دنیا میای.

تولدت مبارک دختر دی ماهی.ماچ

الهی بمیرم برات شیدا جان.الان که دارم می نویسم چشمام تاره تاره.گریه

آقا مرتضی تماس گرفت گفت بردنت اتاق عمل.وقت تمام

می دونم که اصلأ دوست نداشتی سزارین بشی...تعجب

اما خوب خواست خدا بوده.انشالله هر چی خیره همون پیش میاد عزیزم.سوال

امیدوارم بعد از عمل زیاد درد نکشی و زود سر پا بشی وسرحال.خوشمزه

ای مهرسا وروجک خوب یه ذره زودتر به دنیا می اومدی تا مجبور نشن شما رو با عمل جراحی به دنیا بیارن...مژه

یعنی می خوام ببینم ،توی شکم مامان اینقدر جات راحت بود و بهت خوش می گذشت خاله جان...متفکر

الهی که هر دو سالم و سرحال این مرحله رو هم پشت سر بزارید و لذت با هم بودنو تا آخرش ببرید.نقطه

پایان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خبرنامه فروشگاه اینترنتی کلکسیون
2 بهمن 92 18:29
با اجازه ی نویسنده محترم وبلاگ وبلاگ خبری فروشگاه اینترنتی کلکسیون راه اندازی شد. شما می توانید با دنبال کردن وبلاگ خبری ما، از آخرین اخبار مربوط به تخفیف ها، فروش ویژه و قرعه کشی های مخصوص کوچولوها با خبر شوید و با نظرات و پیشنهادات خود ما را در امر بهبود روند کاری فروشگاه، یاری کنید. منتظر شما دوست عزیز هستیم