دو کلوم از مادر شوور
"به نام خالق زیبایها"
سلام شیدا جان.
نمی دونم وقتی این پست و ببینی خوشحال می شی یا ناراحت.دوست داشتم این لحظه های ناب، برای مهرسا جان چند جمله یادگاری بنویسم
امیدوارم ازاین که به مدیریت وبلاگت دست درازی کردم ناراحت نشی....
خوب عزیزم مقصر خودتی،می خواستی رمز وبلاگتو عوض کنی...
خوب حالا هم بعد از خوندن،میتونی پاکش کنی یا اگه دوست داشتی بزار بمونه برای یادگاری...
مهرسا جان آخرین لحظه های که تو دل مامانی،میدونم برای به دنیا اومدن خیلی داری تلاش می کنی...
مامان درد امانش رابریده،من می دونم چه حالی داره،بیا باهم دعا کنیم هر چی زودتر این تلخی درد،با شیرینی به دنیا اومدنت عوض بشه ومامان شیدا راحت بشه.
خودم اینجام ولی باور کن روحم توی بیمارستان پیش مامانه.تماس گرفتم تا بتونم باهاش صحبت کنم.اما نشد متأسفانه.انتظار بیجایی بود.
فکر کنم تا 1 الی 2 ساعت دیگه زمینی بشی،قشنگ خاله.دلم برای دیدن اون چهره پاک ومعصومت پر میزنه.به نظر من تو یه دختر ظریف مو مشکی چشم درشتی.کوچولوی خاله قول بده دختر خوب وآرومی باشی و مامانو زیاد اذیت نکنی.
شبها به موقع بخوابی وخوب شیر بخوری واصلأ مریض نشی.
آخه می دونم مامان شیدا هم مثل من طاقت دیدن مریضی وبی حالی دختر گلشو نداره.
ساعت 11 بابا مرتضی با گوشی عمو علی تماس گرفت.خوشحال شدم،فکر کردم می خواد خبر زمینی شدن شما فرشته کوچولو رو بده!
گفتم خدا رو شکر تموم شد...
اما نه اشتباه فکر کردم.می خواست بگه گوشی دسته مامان شیداست و می تونیم باهاش تماس بگیریم.
خوب گلم برم برای سلامتی شما ومامانی وزودتر راحت شدن مامان از این درد جان فرسا نماز شب بخونم.آخه مامان شیدا این نمازو یادم داده ومن تا آخر عمرم ازش ممنونم.به خودم قول داده بودم حتمأ تو همچین شبی این نمازو برای جفتتون بخونم.امیدوارم که مورد قبول درگاه حق قرار بگیره.
خاله جان خیلی خوشحالم که داری به دنیا میای.
تولدت مبارک دختر دی ماهی.
الهی بمیرم برات شیدا جان.الان که دارم می نویسم چشمام تاره تاره.
آقا مرتضی تماس گرفت گفت بردنت اتاق عمل.
می دونم که اصلأ دوست نداشتی سزارین بشی...
اما خوب خواست خدا بوده.انشالله هر چی خیره همون پیش میاد عزیزم.
امیدوارم بعد از عمل زیاد درد نکشی و زود سر پا بشی وسرحال.
ای مهرسا وروجک خوب یه ذره زودتر به دنیا می اومدی تا مجبور نشن شما رو با عمل جراحی به دنیا بیارن...
یعنی می خوام ببینم ،توی شکم مامان اینقدر جات راحت بود و بهت خوش می گذشت خاله جان...
الهی که هر دو سالم و سرحال این مرحله رو هم پشت سر بزارید و لذت با هم بودنو تا آخرش ببرید.نقطه
پایان